سه شعر برای "سرباز"
پیمان فاضلی
1
از جنگ که برگشتی
به مادرت گفتی
تنها یک تیر به سمت دشمن رها کردی.
از جنگ که برگشتم
به مادرم حرفی برای گفتن نداشتم.
در نزدیک ترین گورستان
- به اشک هایش-
خفتم
با یک تیر
در قلبم.
به مادرت گفتی
تنها یک تیر به سمت دشمن رها کردی.
از جنگ که برگشتم
به مادرم حرفی برای گفتن نداشتم.
در نزدیک ترین گورستان
- به اشک هایش-
خفتم
با یک تیر
در قلبم.
2
«شطرنج»
به دشواری ِ خواستن
دو خانه به پيش رفت
و می دانست برای هدفی بزرگ
يك قربانی كوچك
- يك سرباز-
به شماره نمی آيد
حتا اگر بازی ميان دو دوست باشد.
دو خانه به پيش رفت
و می دانست برای هدفی بزرگ
يك قربانی كوچك
- يك سرباز-
به شماره نمی آيد
حتا اگر بازی ميان دو دوست باشد.
3
نامه با نام خدا آغاز می شود
جنگ
با مرگ اولين سرباز.
جنگ
با مرگ اولين سرباز.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر