نگاهی اجمالی به آثار علی اشرف درويشيان، پيش از انقلاب
پژمان رحيمی
زندگی و آثار نويسنده
علی اشرف درويشيان در سال 1320 در خانواده ای تنگ دست در كرمانشاه متولد شد. از نوجوانی دست به كارهای گوناگونی زد و به قول گوركی دانشگاه اجتماع را گذراند و سرانجام معلم روستا شد. نخستين كتاب او با نام «از اين ولايت» در سال 1352، در ميان كتاب خوانان شوری بر انگيخت و تولد نويسنده ی تازه ای از مكتب گوركی را بشارت داد. نويسنده، موضوع داستان هايش را هنگام آموزگاری در روستا، تجربه و احساس كرده است و زندگی فاجعه بار مردم غرب كشور را با نثری روان به شكلی صريح و گزارشی توصيف می كند. درويشيان ضمن توجه به بی كاری و نداری مردان و صبوری زنان، به تاثير فقر و بيماری و جهل بر كودكان توجهی ويژه نشان می دهد(1).
در دهه ی چهل و پنجاه نهضت ضد ستم مردم ايران عليه رژيم شاه اوج می گرفت و انديشه های عدالت خواهانه مورد توجه روشنفكران و هنرمندان بود. درويشيان نيز از اين رويدادها بر كنار نبود و در مبارزه ی مردم ايران شركتی فعال داشت و در اين ميان بارها به زندان افتاد و در راه عقيده و آرمان خود كه همانا آزادی و عدالت بود، سال هايی را در زندان با سختی به سر برد(2).
درويشيان به لحاظ فكری و عقيدتی تفكری چپ گرا داشت و با توجه به ويژگی انديشه ی چپ، توجه او به عدالت اجتماعی و برابری و نيز علاقه به كنكاش در وضعيت طبقه پايين، روشن و مشخص است.
او هم چنين در منطقه ای از ايران متولد شده بود كه با فقری شديد رو به رو بود. تاثير اين شرايط زندگی و پشتوانه ی فكری و عقيدتی كه پيدا كرده بود، همگی باعث شد كه درويشيان توجهی خاص به مسايل طبقه ی خود و پديده ی فقر نشان دهد.
همان گونه كه پيش تر عنوان شد، نخستين اثر درويشيان به نام «از اين ولايت» در سال 1352 منتشر شد. در اين مجموعه داستان، فضای همگی ِ داستان ها روستايی است و مسايل روستاييان به دست و قلم نويسنده برجسته شده اند. درويشيان كتاب آبشوران را در سال 1354 به چاپ رساند. آبشوران محله ای از شهر كرمانشاه است كه درويشيان با زبانی ساده و روان سختی های زندگی مردمان آن را به تصوير می كشد. نويسنده، مجموعه ی «فصل نان» را در سال 1357 منتشر می كند كه مجموعه ای از داستان هايی است كه هم در شهر و هم در روستا می گذرند و در اين مجموعه دو قشر پايين شهر و روستا در كنار هم گذاشته می شوند و به وضوح نمايان است كه دغدغه ی درويشيان چه قشر و طبقاتی را در بر می گيرد. در سال 1358، نويسنده مجموعه داستان«همراه آهنگ های بابام» را منتشر می كند. درويشيان هم چنين تعدادی از آثار خود را به كودكان و نوجوانان اختصاص داده است كه عبارتند از: رنگينه(1353) ابر سياه هزار چشم (پايان نگارش 1348، چاپ نخست 1357) گل طلا و كلاش قرمز (1357) روزنامه ديواری مدرسه ی ما (پايان نگارش 1354 چاپ نخست 1357) كِی بر می گردی داداش جان(1357) آتش در كتابخانه ی بچه ها(؟)
پس می بينيم كه درويشيان توجه خاصی نيز به كودكان و نوجوانان داشته است. در اين آثار نيز او با تكيه بر فقر، در عين حال تلاش و اميد انسان ها به ويژه كودكان و نوجوانان را برای مبارزه با ظلم به صورتی هنری نشان می دهد. در مجموع شايد بتوان آثاری را كه درويشيان برای كودكان و نوجوانان نوشته است در جايگاهی بالاتر از ديگر آثار او قرار داد. «داستان بلند روزنامه ديواری مدرسه ی ما» يكی از كارهای پر محتوا و قوی ِ درويشيان است كه تا كنون برای نوجوانان نوشته است(3). «درويشيان به دنبال صمد بهرنگی می رفت كه مواضع بسياری از ادبيات كودكان و نوجوانان را در اختيار بگيرد. اما با فروغلتيدن از فراز و نشيب های ِ نگارش و تجربه اندوزی در ادبيات بزرگسالان خواسته يا ناخواسته از راهی كه در پيش گرفته بود به حاشيه زد(4).»
طبق تاريخ نگارش داستان ها، درويشيان نخستين داستان های خود را از سال 1343 قلم زده است. برای داشتن تحليل درستی از ظهور نويسنده ای به نام «علی اشرف درويشيان» لازم است كه به شرايط تاريخی و اجتماعی و دوره ی زندگيش توجه كنيم. ساختار زبان ادبيات تحت تاثير ساختار اجتماعی است.
در نظام گذشته برنامه های عمرانی را تنظيم كرده بودند كه تاثير زيادی بر ساختار طبقاتی ايران گذاشت (مانند اصلاحات ارضی). با اين تغييرهای ساختاری، شاهد ظهور دو طبقه در شهر و روستا هستيم كه مضمون داستان های درويشيان به طور خاص برگرفته از اين دو طبقه است. درويشيان به طور عمده روی دو طبقه متمركز می شود. 1- طبقه ی مزد بگير روستايی وخوش نشينان. 2- طبقه كارگر شهری (لشكر فقرای شهری)(5).
درويشيان به دو پديده ی جهل و فقر توجهی خاص دارد و اين را در رابطه ناگسستنی قرار مي دهد كه هر يك ديگری را توليد می كند و در جهت حفظ يك ديگر هستند. در اين ميان «جهل» را نتيجه ی نا آگاهی علمی و ضعف در به كارگيری دانش روز نمی داند، بل كه با توجه به بينش خود، خرافات مذهبی و به طور روشن باور را نيز زير مجموعه ی اين جهل قرار می دهد. هر چند درويشيان نمودهای نابرابری (جهل و فقر) را در ميان اين قشرها در نظر دارد ولی از سطحی محلی و منطقه ای گذر می كند و ذهن خواننده را متوجه ساختارهای سيال واقتصادی جامعه می كند. حتا در داستان كوتاه «موتور برق» از مجموعه ی «از اين ولايت» نويسنده اشاره ای ظريف و قوی به توسعه ی نامتوازن كشورهای به اصطلاح «جهان سوم» نيز دارد.
نگاهی كلی به شيوه ی داستان نويسی درويشيان
علی اشرف درويشيان با نثری روان و به شكلی صريح و گزارشی موضوع های خود را در داستان هايش مطرح می كند و در اين ميان تاكيد زيادی بر تكنيك های متداول داستان نويسی ندارد. به نظر می رسد درويشيان اين شيوه را با توجه به مخاطبان خود كه قشر پايين جامعه هستند، انتخاب می كند و سعی می كند بی واسطه پيام خود را در اختيار خواننده قرار دهد ودر اين ميان تنها گزينش موضوع را، كه در رابطه با خواننده است را در نظر می گيرد. اما درويشيان شخصيت و روان شناسر هماهنگ با مخاطبان خود را دارد و به همين دليل تشبيه ها واشاره هايی كه در داستان هايش دارد، به شدت متناسب با وضعيت شخصيت های داستان ها و مخاطبانش است: «پدرش از پشت خميده به نظر می رسيد، مثل وقتی كه دلش درد می كرد.» [مجموعه ی از اين ولايت، داستان قبرگيری،ص 21] «تكه های سياه ابر روی آسمان دور هم نشسته بودند مثل زن هايی كه دور جنازه جمع می شوند» [همان مجموعه، داستان هتاو،ص 52]،«پنجره لبش را محكم روی هم فشرده بود، مثل مرده ای كه خشكش زده باشد»[همان مجموعه، داستان سه خم خسروی، ص 17]. شايد صحيح باشد كه درويشيان را علاقه مند به ادبيات توده ها بدانيم و در اين راستا است كه او روشی را در پيش می گيرد كه پيچيدگی ها و تكنيك های داستان نويسی وادبيات خواص (چه روشنفكرها و چه طبقه ی بالا) را ندارد. از لحاظ تعلقات اجتماعی ادبيات به دو دسته ی عوام و خواص تقسيم می شود. نگرش ادبيات عوام متفاوت با نگرش ادبيات خواص است. ادبيات سبك عوام در لفافه پيچيده نيست ولی ادبيات سبك خواص بسيار در لفافه پيچيده شده است.
درويشيان تجربه ی معلمی در روستا را دارد و فقر فرهنگی غرب كشور، او را بيش تر مقيد كرده است با پرداختی ساده و استفاده از نشانه هايی عام و در بيشتر مواقع محلی، پيام خود را به مخاطبان خود (كه قشرهای پايين دست هستند) برساند. با توجه به استقبال مردم، قشر پايين و متوسط رو به پايين از كتاب های او، می توان با جرات عنوان كرد كه او در استفاده ی از اين روش داستان نويسی، موفق بوده و دست كم توانسته است آينه ای باشد برای قشر وسيعی از مردم كه زندگی خود را در آثار درويشيان می بينند. تيراژ كتاب های او و نويسنده های هم سبك او نشان می دهد كه اين نويسندگان توانسته اند مردمی را كه غم نان و ظلم، آن ها را وادار به شركت در انقلاب 1357 كرد همراهی كنند و به سفارش اجتماعی در آن دوره پاسخ بگويند.
اما اين عدم توجه درويشيان به صناعت های ادبی و اصول داستان نويسی متداول، باعث انتقادهای فراوانی به او شده است كه به نظر می آيد اگر ظرف زمان و مكان، يعنی دوره و شرايط زندگی درويشيان را در نظر بگيريم، اين انتقادها درباره ی آثار او ناصحيح است. آقای جعفر كازرونی (منتقد ادبی) می نويسد: «به يقين درويشيان در شمار نويسندگانی است كه بيش تر اساس نگارش آنان بر پايه ی آگاهی دادن به مخاطبان است و اغلب از جرات ادبی ويژه ای برخوردارند و چون می خواسته اند به طور مستقيم با همگان در تماس باشند، بايد ساده و بی تكلف می نوشتند. اما اين مقصود و هدف، آنان را از اصول بنيادين و تكنيك هنری غافل كرده است (6).»
منتقد ديگری می نويسد: «جامعه گرايی و اعتقاد به تعهد اجتماعی به عنوان وظيفه ی عمده ی هنر و ادبيات كه نويسنده ی مردمی و متعهد معاصر، علی اشرف درويشيان در بيشتر آثارش همواره سرسپرده ی آن بوده است، شايد سبب بوده كه او آن چنان كه بايد به آن الزاماتی كه داستان نويسی امروز در جهت كشف قالب ها و شگردهای نوين بيانی پيش روی نويسنده قرار داده است، توجه كافی مبذول نداشته باشد(7).»
می بينيم كه منتقدين، انتقادی مشترك را به درويشيان وارد می كنند. اما اگر خاستگاه اجتماعی نويسنده را در نظر بگيريم، متوجه می شويم كه نويسنده چاره ای نداشته است مگر اين كه با ذهنيت قشرهای پايين دست مشغول بشود و تمام تلاشش ارتباط با اين قشر باشد كه به ناچار درويشيان به سوی ادبيات عوام سوق پيدا می كند. وی در «هنر هم دل» در شمار نويسندگان موفق كشور ماست كه همواره دل سوز و صادق در كنار مردم ساده و تهی دست ايران حضوری معنوی داشته است. در كنار مردمی كه با قلبی رئوف و دستی پررنج طی سال های عمر خود در زير فشار ظالمانه ی نظام طبقاتی خُرد شده بودند(8).» اما اگر كمی دقيق باشيم متوجه می شويم كه با توجه به سطح سواد در بين قشرهای پايين دستِ شهری و روستايی وامكان های ضعيف آن ها برای مطالعه ی آثار درويشيان، طبيعی است كه قشر متوسط و متوسط رو به پايين جامعه نيز مخاطب درويشيان قرار می گيرند.
حال با توجه به موقعيت اين قشرها وشرايطی كه دارند، طبيعی است كه ادبيات عوام به آن شكل كه درويشيان به كار می گيرد، نمی تواند هميشه جواب گوی خواسته ها و سليقه ی ادبی و هنری افراد خاص باشد. يعنی اين قشرها فرصت و امكان كشف لذت های هنری را تا حدودی دارند و نيز با توجه به پايگاهشان شگردها و تكنيك های ادبی و هنری متفاوت و نوينی را جستجو می كنند و به اين ترتيب است كه شيوه ی داستان نويسی درويشيان برای هميشه مقبول اين قشرها و منتقدان برخاسته از آن ها قرار نمی گيرد. يكی از منتقدان حرف درستی می زند: «از آن جا كه درويشيان پيش از آن كه نويسنده باشد، معلمی ساده و مهربان بوده است، آثارش نيز سرشار از روحيه ی اومانيستی بر اساس خاستگاه های قوی ِ رئاليستی است(9).» در ادامه نيز می نويسد: «... اما اين حالت غم خواری و بشر دوستی، او را از فرم و اصول بنيادين هنری دور ساخته است.» اگر به اين جمله ی لوين.ل شوكينگ توجه كنيم تا حد زيادی مشكل برطرف می شود. شوكينگ می نويسد: «اما گاهی چيزها چندان غريب و شگفت انگيز نيستند كه می نمايند، به شرط آن كه آن ها را در محيط تارخی و جامعه شناختی خودشان، موردِ نظر قرار دهيم(10).»
پانوشت :
1- حسن عابدينی، صد سال داستان نويسی در ايران، جلد 3، نشر چشمه، چاپ سوم، 1377، ص 546.
2- درويشيان مدت ها در زندان های قصر، اوين و كميته ی مشترك به سر برده است. نگاه كنيد به خاطرات صفرخان در گفت و گو با درويشيان، نشر چشمه، چاپ سوم، 1379، ص 13.
3- آثار درويشيان در بوته ی نقد، جعفر كازرونی، ندای فرهنگ، چاپ نخست، 1377، ص 93.
4- همان جا، ص 275.
5- آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب، برگردان گل محمدی و فتاحی، نشر نی، چاپ 4، 1378، ص 525-534.
6- همان جا، ص 45.
7- مهدی قريب، نقد كتاب درشتی، نشر نيكا، چاپ نخست، 1374، ص 26.
8- همان جا، ص 38.
9- همان جا، ص 12.
10- لوين.ل شوكينگ، جامعه شناسی ذوق ادبی، برگردان دكتر فريدون بدره ای، نشر توس، چاپ نخست، 1373، ص 11.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر